آخرین بروز رسانی: ۹ام آبان, ۱۳۹۷

ایده، سرمایه یا تیم؟ کدام یک در موفقیّت استارتاپ مؤثرتر است؟

ایده، سرمایه یا تیم؟ کدام یک در موفقیّت استارتاپ مؤثرتر […]

ایده، سرمایه یا تیم؟ کدام یک در موفقیّت استارتاپ مؤثرتر است؟

Bill Gross: من واقعا هیجان زده ام که برخی از یافته هایی شگفت انگیز را با شما به اشتراک بگذارم، که واقعا چه عاملی مؤثرترین عامل موفقیت بیشتر شرکت های نوپا می شود.

 

 

من اعتقاد دارم که سازمان های نوپا یکی از بزرگترین روش ها برای ایجاد جایگاه بهتر در جهان است. اگر گروهی از آدم های باانگیزه را در نظر بگیریم و در یک استارت‎آپ سازماندهی‎شان کنیم، قادر به باز کردن قفل ها به دست بشر خواهیم بود به طوری که قبلا ممکن نبوده و به نتایج باور نکردنی دست پیدا خواهید کرد.

اما اگر شرکت های نوپا آنقدر خوب هستند، چرا بسیاری از آن ها شکست می خورند؟ این چیزی است که من می خواستم پیدا کنم. می خواستم آنچه که واقعا برای موفقیت یک استارت‎آپ مهم است را بفهمم.

در عین حال می خواستم در مورد آن احساسی نظر ندهم و از بعضی از سوء تفاهم هایی که من از بسیاری از شرکت هایی که در طول سال ها دیده ام، جلوگیری کنم.

مشتاق بودم که این را بدانم چون از ۱۲ سالگی مشغول به کار شده‎ام موقعی که در مقطع راهنمایی در ایستگاه اتوبوس آب نبات می فروختم، در دبیرستان دستگاه های انرژی خورشیدی، و در کالج بلندگو می ساختم.

وقتی از کالج فارغ التحصیل شدم، شرکت های نرم افزاری را شروع کردم، و ۲۰ سال قبل، Idealab را تأسیس کردم، و در ۲۰ سال اخیر بیش از ۱۰۰ کمپانی را راه اندازی کرده‎ام، خیلی از آنها موفق بودند، خیلی شکست خوردند. از آن شکست ها تجربه های زیادی به دست آوردم.

بررسی ۵ عامل موفقیت

بنابراین من سعی کردم در مورد آنچه که بیشترین عامل موفقیت و شکست شرکت ها است را در نظر بگیرم. پس به این پنج اصل نگاه کردم.

  1. ۱-ایده
  2. ۲-تیم
  3. ۳-مدل کسب و کار
  4. ۴-پول
  5. ۵-زمان

اول، ایده. در گذشته فکر می‎کردم که ایده همه چیز است.

اسم شرکتم را Idealab (آزمایشگاه ایده) گذاشتم چون آن لحظه ها را خیلی پرستش می‎کنم، وقتی که ایده به سراغتان می آید. اما با گذر زمان، به این فکر رسیدم که شاید تیم، مدیریت اجرائی، تطبیق پذیری حتی بیش از ایده اهمیت داشته باشند.

من هیچوقت فکر نکردم که روی صحنه TED، از بوکسور مایک تایسون نقل قول کنم اما یک بار گفت: “همه با برنامه جلو می آیند، اما تا لحظه‎ای که مشت بصورتشان بخوره.”

من فکر می کنم که در مورد کسب و کار نیز درست است. قابلیت انطباق پذیری تیم اجرایی پس از دریافت مشت محکم از طرف مشتری خیلی اهمیت دارد. مشتری واقعیت محض است. به همین خاطر بود که فکر این که تیم شاید مهم ترین چیز باشد به ذهنم آمد.

ایده، سرمایه یا تیم؟ کدام یک در موفقیت استارتاپ موثرتر است؟

 

بعد شروع کردم به بررسی الگوی تجارت. آیا کمپانی مسیر بسیار شفافی در تولید درآمدهای عائدی از مشتری دارد؟ باعث شد که در رأس فهرست مؤثرترین عوامل در موفقیت توی تفکراتم قرار بگیرد.

بعد به سرمایه‎ها نگاه کردم. گاهی کمپانی ها مبالغ هنگفتی از سرمایه‎ها را دریافت می‎کردند. که شاید از همه مهم تر می‎بود؟

و البته زمان بندی. آیا برای آن ایده خیلی زود است و جهان هنوز آمادگی‎اش را نداشت؟ آیا هنوز زود هست چون شما پیش رو هستید و لازم است که جهان را ابتدا آموزش دهید؟ آیا زمان مناسب آن است؟ یا که خیلی دیر است و همین حالا هم کلی رقیب هست؟
پس سعی کردم خیلی با دقت به این پنج عامل در داخل کمپانی ها نگاه کنم. و همه ۱۰۰ کمپانی Idealab و ۱۰۰ کمپانی غیر Idealab را مورد بررسی قرار دادم تا به نتیجه‎ای علمی درباره آن برسم.

پس نخست، کمپانی های Idealab ، پنج کمپانی اول:

Citysearch, CarsDirect, GoTo, NetZero, Tickets.com که تماما موفقیت های میلیارد دلاری داشتند.

و پنج کمپانی در پایین فهرست:

Z.com, Insider Pages, MyLife, Desktop Factory, Peoplelink که علی رغم امیدهای زیادی که درباره شان داشتیم موفق نشدند.

 

بنابراین من سعی کردم همه این مشخصه ها را رتبه بندی کنم که هر شرکت چگونه این موارد را اجرا کرده است و سپس برای شرکت های غیر Idealab، من به موفقیت های زیاد مانند Airbnb و Instagram و Uber و Youtube و LinkedIn نگاه می کردم.

برخی از شکست ها: Webvan، Kozmo، Pets.com Flooz و Friendster.  شرکت های نا موفق، از نظر مالی بودجه بسیار خوبی داشتند، حتی برخی، مدل های کسب و کار نیز داشتند، اما موفق نشدند. من سعی کردم به بررسی عوامل موثر در موفقیت و شکست در همه این شرکت ها بپردازم و نتایج واقعا من را شگفت زده کرد.

شماره یک، زمان بود. زمان بندی ۴۲ درصد از سهم کل را به خود اختصاص داد. تیم، در مرحله دوم قرار گرفت، و خیلی سورپرایز شدم که ایده که در رتبه سوم قرار گرفت.

 

 

حالا این کاملا قطعی نیست، این نیست که بگوییم ایده مهم نیست، اما خیلی تعجب کردم که این ایده مهم ترین چیز نیست. گاهی مهم بود. وقتی که در زمان درست بیان شود.

دو اصل آخر، مدل کسب و کار و بودجه، که من در این مورد حساس بودم. من فکر می کنم مدل کسب و کار به این دلیل کم اهمیت است، که شما می توانید بدون یک مدل کسب و کار، شروع به کار کنید و اگر مشتریان شما خواستار ایجاد آن هستند،روشتان را تغییر دهید.

همچنین بودجه، من فکر می کنم، ممکن است شما در ابتدا درآمد کمی داشته باشید، اما این درآمد رو به افزایش است.

مثالی برای زمان بندی مناسب

برخی از موفقیت های اولیه ما مثل سیتی سرچ، بر حسب نیاز آن وقت مردم به وب پیج ها بود. GoTo.com هم در واقع در ۱۹۹۸ در صحنه، معرفی شد. زمانی که کمپانی ها به دنبال روش های مقتصدانه برای عبورومرور در ترافیک می‎گشتند. فکر کردیم ایده خیلی خوبی بود، اما راستش زمانبدی احتمالا خیلی مهمتر بوده است.

و بعد برخی از شکست هایمان اتفاق افتاد. کمپانی را به اسم Z.com شروع کردیم. یک کمپانی سرگرمی آنلاین. خیلی راجع به آن هیجان زده بودیم، پول کافی جمع کردیم، الگوی تجاری عالی داشتیم، حتی با نابغه بزرگ هالیوودی برای محلق شدن به کمپانی قرارداد بستیم. اما نفوذ پهنای باند در ۲۰۰۰-۱۹۹۹ خیلی کند بود.

درست دو سال بعد، وقتی مشکل codec با ادوبی فلش حل شد و پهنای باند تا ۵۰ درصد در آمریکا گسترش یافت، یوتیوب عالی زمان بندی شده بود. ایده فوق العاده، اما زمان بندی غیرقابل باور. در واقع، یوتیوب در زمان راه اندازی حتی هنوز الگوی تجاری هم نداشت. حتی مطمئن نبودند که کار کند. اما واقعا در زمان بسیار بسیار خوبی شروع بکار کرد.

 

ایده، سرمایه یا تیم؟ کدام یک در موفقیت استارتاپ موثرتر است؟

 

پس خلاصه آنچه می گویم این که اجرا قطعا خیلی اهمیت دارد. ایده از اهمیت بالایی برخودار است. اما اهمیت زمان بندی حتی از آن هم بیشتر است.

بهترین روش برای ارزیابی واقعی زمان بندی این است که واقعا ببینیم آیا مشتری ها واقعا آماده آنچه به آن ها پیشنهاد می‎کنید هستند. و این که واقعا درباره‎اش صادق و روراست باشیم نه این که درباره نتایجی که می‎بینیم در انکار بسر بریم چون اگر چیزی را دارید که عاشق آن هستید و درصدد رو به جلو بردنش هستید، درباره عامل زمان بندی بسیار بسیار صادق باشید.

همانطور که قبلا گفتم، فکر می‎کنم استارت‎آپ ها توانایی تغییر جهان و تبدیل آن به مکانی بهتر را دارند. امیداوارم برخی از این نقطه نظرات بتوانند به شما در کسب نرخ نسبتا بالاتری از موفقیت کمک کنند و در نتیجه ارائه کننده چیز بهتری به دنیا باشید که در غیراین صورت میسر نمی‎شود.

منبع: TED